جدول جو
جدول جو

معنی تخل پخل - جستجوی لغت در جدول جو

تخل پخل
به هم ریخته، بی نظم و ترتیب، حیله مکر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تخت پل
تصویر تخت پل
روشی از کاشت خربزه، هندوانه و مانند آنکه تخم را در زمین هموار می کارند و بعد اطراف آن را خاک می دهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
جدا شدن اجزا و ذرات چیزی از هم، در علم فیزیک فاصله های خالی از ماده که میان ذرات یک جسم وجود دارد
فرهنگ فارسی عمید
(تَ پُ)
دهی از بخش میان کنگی در شهرستان زابل است که در شش هزارگزی باختر ده دوست محمد و دوهزارگزی راه مالرو تخت شاه به ده دوست محمد قرار دارد. جلگه ای گرم و معتدل است و 112تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه هیرمند و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
خلخال در پای کردن. (منتهی الارب). خلخال در پای زن کردن. (از ناظم الاطباء) ، خلخال در پای کرده شدن، ضد تکاثف. (ناظم الاطباء). جدا شدن اجزای چیزی از یکدیگر. ضد تکاثف. (غیاث اللغات) (آنندراج). زیاد شدن حجم بدون آنکه چیزی از خارج بر آن ضمیمه شود و ضد آن تکاثف است. (تعریفات جرجانی). ازدیاد اجزاء جسم است بر نسبت طبیعی بدون آنکه چیزی از خارج بدان منضم شود. (از کشاف اصطلاحات الفنون). تخلخل اصطلاحاً بمعنای ازدیاد حجم است بدون آنکه جسمی دیگر به آن ضمیمه شود و بعبارت دیگر تخلخل عبارت از ازدیاد حجم و تکاثف که مقابل آن است بمعنای نقصان در حجم است بدون آنکه در قسم اول یعنی تخلخل به جوهر آن چیزی افزوده و در قسم دوم یعنی تکاثف چیزی از جوهر آن کاسته شود. بعضی می گویند تخلخل عبارت از انبساط ماده است در کم. بعضی دیگر مانند شیخ اشراق می گویند چون وجود خلأ محال است بنابراین تخلخل حقیقی هم محال است و آنچه را تخلخل و تکاثف پندارند عبارت از دخول جسمی (در تخلخل) و خروج جسمی دیگر (در تکاثف) می باشد. قطب الدین گوید تخلخل با تباعد اجسام باشد بعضی از بعضی، یا آنکه متخلخل شود میان اجزاء اجسامی از آن که مناسب آن اجزاء می باشد کل المناسبه، یا زیادت مقدارجسم بود نه به انضیاف مادۀ دیگر به او، بل به جهت آنکه ماده را مقداری نیست در حد ذات خود. و گاه تخلخل اطلاق میشود بر انتفاش و آن عبارت از تباعد اجزاء ودخول اجزاء مباین در میان فواصل اجزاء آن میباشد. (فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی صص 77- 78) :
ز جنبش نمودن به جایی رسید
کزو آتشی در تخلخل دمید.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
جدا شدن اجزاء و ذرات چیزی از هم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
((تَ خَ خُ))
جدا شدن اجزاء و ذرات جسمی از هم، خلخال به پای کردن، بزرگ شدن حجم جنس بدون آن که جسم دیگری به آن اضافه شود
فرهنگ فارسی معین
ناپیوستگی اجزای شی، انفکاک اجزا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
المسامّيّة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
Porosity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
porosité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پر انباشته مالامال سرشار
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
孔隙率
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
多孔性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
пористость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
Porosität
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
مسامیت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
রন্ধ্রতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
unyevu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
gözeneklilik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
다공성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
נְקוּבוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
porosidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
छिद्रता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
porositas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
ความพรุน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
poreusheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
пористість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
porowatość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
porosità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تخلخل
تصویر تخلخل
porosidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی